هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

هلیا دردونه مامانی و بابایی

دختر ناز مامان ....هليا

1391/3/2 17:42
نویسنده : مامانی طلا
601 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دخمل گل گلابم....عشقمي

ماماني گلم امروز روز دوميه كه فهميديم شما دخملي

من يكشنبه هفته ديگه براي سونو وقت داشتم ولي ديگه طاقتم تموم شده بود كه از جنسيتت خبر نداشته باشم هر شب خواب مي ديدم كه رفتم سونوگرافي و هر دفعه هم مي ديدم كه دكتر سونوگرافي بهم ميگه پسره... يكشنبه ساعتاي 12 بود كه يه دفعه به بابايي گفتم بيا بريم همين سونوي نزديك خونه...اونم خدا خواسته قبول كرد و رفتيم من كه همش با خودم ميگفتم بهمون نوبت نميده ولي خداروشكر بهمون نوبت داد يعني جزو آخرين نفرا بوديم...بعدش رفتيم از قنادي كنار سونوگرافي شيريني خريديم كه من بخورم و شما به جنبو جوش بيافتي تا يه وقت دكتر نگه پاهاش بسته اس

خيلي تو نوبت بوديم تا اينكه بعد يكي دو ساعت نوبتمون شد هر چي هم كه به نوبتمون نزديك ميشد من استرسم بيشتر ميشد اما خيلي خوشحال بودم چون اين سونوگرافي بابايي رو هم راه ميداد

همش با خودم ميگفتم خدايا جنسيتش برام فرقي نمي كنه هرچي خودت صلاح بدوني همونه فقط ازت سلامتي بچمو ميخوام و اينكه جنسيت ني ني مشخص بشه

خلاصه نوبتمون شد و رفتيم داخل بابايي با گوشي همه چيزو ضبط كرد آقاي دكتر بلافاصله بعد اينكه شما اومدي رو صفحه مانيتور به بابايي گفت بيا شازدتو ببين و بابايي براي اولين بار مستقيم ديدت خيلي خوشحال بود....بعد آقاي دكتر صداي قلبتو گذاشت بابايي خيلي خوشحال بود اشك تو چشماش حلقه زد.... دكتر بعد اينكه يه خورده با هامون شوخي كرد گفت:دختررررررررررررررررررررره واي منو ميگي خيلي خوشحال شدم بابايي هم گفت خداروشكر دكتر گفت كدومتونو شرطو برد بابايي گفت من

بابايي همينطور اشكاش مي ريخت خداروشكر كردم كه يه جايي رفتم كه بابايي هم تونست بياد داخل

قرار شد سي دي هم بهمون بده كه گفت يكشنبه هفته ديگه ...ما هم دل تو دلمون نيست تا يكشنبه بيادو بريم سي دي رو بگيريم...اين سي دي يه خاطره خيلي جالب برات ميشه عزيزم

خيلي خوشحال بوديم بعد با جعبه شيريني رفتيم خونه مامان جوني تا بهش خبر بديم خاله ها و مادرجوني هم خيلي خوشحال شدنو صداي قلبتو شنيدنو كيف كردن

خيلي دوست دارم عزيزم نفس مني

راستي امروز صبح مادر جون(مامان بابا) به بابايي تلفن كرد و گفت ما خودمون ميخوايم براي دختر خشگلمون كمد بخريم ما هم از خداخواسته قبول كرديم

مي بيني ماماني همه خيلي خيلي دوست دارن....منم كه نگو عاشقتمقلب

انشالله هميشه سالمو تندرست باشي و تو راه درست قدم برداري

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نفیسه
4 خرداد 91 13:34
مبارک باشه مامان طلا جون
مامان دخملی
6 خرداد 91 17:53
سلام مامانی به سلامتی عزیزم امیدوارم خوش قدم باشه واستون