14-16 ماهگی
دخملک گلم دو روزه ١٦ ماهت تموم شده
ببخش که اینقدر دیر وبتو آپ میکنم
دخمل گلی باید بگم توی ١٣ ماه بودی که ما همش در حال تعجب بودیم که چه خوب معنی حرف زدنای ما رو می فهمی
دقیقا یادمه یه بار برای گوشیم اس اومد من پای سیستم بودم و گوشیم تو پذیرایی زیر یه عالمه برگه بود من همینطوری بهت بگفتم برو گوشیمو بیار یهو دیدم بدو بدو رفتی برگه هارو زدی کنار گوشیمو پیدا کردی برام آوردی منو بگی اشک تو چشمام جمع شده بود و از اینکه تو دیگه اینقدر بزرگ شدی که معنی حرفامونو میفهمی خداروشکر میکردم
دقیقا ١٥ ماهت بود که مریض شدی سه روز تب داشتی بعد هم یه سرماخوردگی چرکی حسابی، خیلی اذیت شدی منم خیلی از مریضیه تو ناراحت بودمو گریه میکردم ٤ مرتبه بردیمت دکتر و مریضیت دو هفته طول کشید یه شب اینقدر سرفه های بدی داشتی که ساعت ٢ شب رفتیم کلینیک بگذره یاد خاطره های بد نکنم ولی تو همون مریضیات بود که فهمیدم چقدر برام ارزشمندی حتی از جونم بیشتر
خدا سالمو سلامت حفظت کنه دعام همیشه برات اینه که انشالله عاقبت بخیر بشی هیچی رو تو دنیا بیشتر از این نمیخوام
دیگه بگم الانم چند روزیه که تنت پر از دونه های قرمز شده که دکتر گفت چیز خاصی نیست و فقط حساسیته
خلاصه که مریضی بچه خیلی سخته مادر همش آرزو میکنه خودش چند برابر درد فرزندشو بکشه اما جوجش سالم باشه
یه ماهه خیلی شیطون شدی و خواستنی تر از همیشه، بابا که جونشه و شما میره سرکار بعد تلفن میکنه که دلم برای جوجه یه ذره شده گوشیو بده بهش
اعضای بدنتو میشناسی و نشون میدی پا و دس رو هم تلفظ میکنی
بهت میگیم اسم آقا جون چیه میگی حسسن
تا چند روز پیش میرفتی گوشیمو میاوردی میدادی دستمو میگفتی حسسن یعنی کلیپ حسنی رو برات بذارم
بهت میگم ماهی کن لباتو غنچه میکنی خیلی ناز
عاشق بوس کردنم هستی همش ماهارو بوس میکنی بوس کردنتم مثل ادم بزرگاس یعنی قشنگو صدادار بوس میکنی نه توف مالی
تا مبینی یکی خوابه حتی تو تلویزیون انگشتتو میذاری رو دماغتو میگی هیسسسس
هر چی هم که از دستمون میگیری میگی مرسی گاهی اوقات قاطی میکنی و حتی وقتی هم خودت چیزیو میدی به ما هم میگی مرسی
وقتی پیف میکنی میری حولتو میاری میری پشت در حموم که باسنتو بشورم
عاشق حموم هم هستی اگه یکی بره حموم تو رو نبره از اون بدتر کسی نیست
هر جا هم عکس امام خمینی ببینی میگی آقا
تازگیا هر مردی که ببینی تو خیابون یا تلویزیون میگی آقا
ماه پیش مامان سپنتا جون زحمت کشیدن موهاتو کوتاه کردن پشت موهات اینقدر بلند شده بود که فر خورده بود بقول مامان سپنتا پشت کفتری شده بودی هههههههه چون جلوی موهات رشد نداره قربونت برم
یه کار بامزه دیگه ات اینه که میگیم بشکن بزن خیلی بامزه دستاتو میگیری بالا و انگشت شصت تو چهار تای دیگه تند تند باز و بسته میکنی
میگیم مامانو چند تا دوس داری میگی ده بابارو؟ ده مامانی؟ ده آقا جون ده
خلاصه که فرق نمیذاری قربون دله پاکت
دیگه این که عاشق پیام بازرگانی هستی و با آهنگای شاد دست میزنی بقیه رو هم حکم میکنی دست بزنن با آهنگای غمگین هم سینه میزنی با اذان هم سینه میزنی
تو یکی از پیام بازرگانیها دو تا دختر با هم طناب بازی میکنن اونروز دیدم داری نگاهشون میکنی خودتم تند تند هی رو سر پنجه پات بلند میشی
توی تلویزیون اگه کسی گریه کنه یا جیغ بکشه تو هم میترسی فکر میکنی واقعی هست قلبون دل نازکت
میری تو اتاقو چادر نماز منو میاری مثلا سرت میکنی که الله اکبر کنی یه سجده ناقصی هم میری
یه روز از فامیلای بابااینا اومده بودن خونمون خانومشون چادر منو سر کرد تو اینقدر ناراحت شده بودیو از سرش میکشدی خخخخ منم کلی خجالت کشیدم
میری بالشتو میاری میذاری روی پات و عروسکتو رو پات میخوابونی عینشو همین الان داری انجام میدی
راستی یه بار داشتم ظرف میشستم بهت بیسکویت داده بودم تو هم داشتی میخوردی بیسکویتت افتاد رو زمین من گفتم اه شد بیا بنداز تو ظرفشویی تو هم انداختیش، فرداش داشتم پوشکتو عوض میکردم تا پوشک قبلیتو درآوردم بدو بدو برش داشتیو بردی انداختی تو سینکو اومدی خخخخخخ
این روزا برف سنگینی اومده و نمیتونیم از خونه بریم بیرون میترسیم مریض بشی دو تایی اینقدر تو خونه موندیم دلمون گرفته. امروز تولد مامانی هست میخوایم فردا کیک بپزیمو بریم خونشون
راستی مامان خیلی تو کیک پختن ماهر شده خوش به حال تو
نزدیک بود یادم بره همش میگفتم بیام اینو بنویسم تا یادم نرفته شما الان ١١ تا دندون دوازدهمی هم تو راهه فعلا لکه شده اومده بالا ولی هنوز نیش نزده
اینطوری هم در آوردی ٢ تا پایین ٤ تا بالا ٢ تا پایین
دو تا کرسی های بالا یه کرسی پایین، الان کرسی پایین راست هم نزدیک دراومدنه
اخییییییییییش بالاخره نوشتم برام خیلی مهم بود که ترتیباشو بنویسم تا فراموش نکردم
خیلی دوست دارم میبوسمت گلکم