هلیاهلیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

هلیا دردونه مامانی و بابایی

13 ماهگیت مبارک قند عسلممم

دیروز 13 ماهت تموم شد و وارد 14 ماهگی هوررررررررررررررررررا دختر مثل گلم ماشالله هر روز یه کار جدید یاد میگیری مثل امروز صبح که منو بابا تو هال بودیم یهود دیدیم شما خودت از تخت اومدی پایینو بدو بدو اومدی تو هال و بعدش بین  منو بابا برای بغل کردن بابایی رو انتخاب کردی هههههه بابابی هم کلی ذوق مرگ شدو به خودش افتخار کرد   دوباره همین امروز بود که رو مبل نشسته بودم تو رو هم کنارم گذاشته بودم که باز خودت برای اولین بار از مبل هم رفتی پایین بازم هورررررا دختر دسته گلم دیگه خیلی راحت راه میری اندر احوالات شما گل دخمل  بگم که عاااااااشق آهنگ on the flourجنیفر لوپزی یعنی بشدت دوسش داری وبا شنیدن 2 ثانیه اول آهنگ می...
14 آبان 1392

تولدت مبارک

دختر شیرین تر از عسلم تو عزیزتر از جانمی و دوست داشتنت بی حد است... خداروشکر یک سال از تولدت می گذرد یکسالی که پر از شیرینی و شادی بود یکسالی که پر از آرزوهای مادرانه ام برای تو بود _خدایا یاریم کن بتوان خودم به دخترم شیر بدهم از شیره جانم!(5 روز بعد تولدت می می های مامی پر از شیر شد) _خدایا زودتر زردی نی نی ام خوب بشه!( زردی روز سوم تولدت 13 بود 48 ساعت تو دستگاه  رسید به 8) _مامانی بگیر بخواب دیگه ساعت 3 نصفه شبه خوابم میاد هلاکم( تا  سه ماهگی ) _خدایا کی نینیم زودتر گردن میگیره تا راحتتر بتونم آروغشو بگیرم.( 2-3 ماهگی) _کولیک لعنتی دست از سر دخترم بردار( خیلی عذاب کشیدی هم تو هم من تا پایان 3 ماهگی) پس...
14 آبان 1392

پروردگارا...

خداوندا! تو را سپاس میخواهم تمامی نعمتهایی را که به من داده ای شکر گویم تک تک شان را اما آنقدر نامحدود و فراوان است که از شمارش همه آنها عاجزم...همه را سپاس اما....بزرگترین نعمتی را که به من ارزانی دادی دخترم را.... هر اندازه و هر اندازه که شکر گویم کم است...شکرت که مرا موجود ناسپاست را لایق دانستی که مااااااااااادر باشم. 1 سال است که مرا با وجود عزیزترین موجود زندگیم غرق در شادی کرده ای این کوچولوی دوست داشتنی که 1 سال پیش در چنین روزی و در چنین ساعاتی به دنیا آوردیش همه زندگی من شده میدانی بهترین لحظه عمرم تولد دخترم بوده و بس بزرگترین شادی زندگیم در آغوش گرفتن و بوسیدن او بوده وبس شکرت شکرت میلیاردها بار شکرت! همیشه تو را بزرگ و...
13 مهر 1392

11-12 ماهگی

وااااای عزیزکم عشق کوچولوی مامان باورم نمیشه داری یه ساله میشه اومدم بنویسم که شما در تاریخ 20 شهریور 92 اولین قدم زندگیتو برداشتی راستش من حالا حالاها توقع نداشتم ولی خوب مثل اینکه شما باهوشتر از این حرفایی کاملا بدون کمک از جایی به مدت طولانی می ایستی وزنت 9400 و قدت 76.5 هست دکتر گفت فعلا جزو بچه های بلند قدی دندون سومی هم در حال پدیدار شدنه لثه ات شکافته شده و به زور یه مروارید سفید کوچولو رو میشه دید که میخواد از دل صدفش بزنه بیرون انشالله بسلامتی دو سه روزه خیلی منو بغل می کنی یا می بوسی یا از اون سر پذیرایی تند تند 4 دستو پا میکنیو محکم خودتو تو بغلم پرتاب میکنی عااااااااااااااااااااااااشقتم خدایااااااااااااااا چه حس خوبیه ماد...
23 شهريور 1392

10 تا 11 ماهگی (2)

جیمل مامان در حالیکه فردا 11 ماهه میشی و امروز آخرین روز 10 ماهگیته میخوام شماره 2 برای این ماهت بنویسم چون این ماه پرکارترین ماهی بود که تا حالا داشتی تا به امروز: چهار دستو پا حرفه ای میری از همه جا حتی یه دیوار صاف میگیری بلند میشی برای یکی دو دقیقه میتونی خودت رو پاهای نازت بایستی کشوی کمدهارو میکشی و تخلیه شون میکنی بهت بگیم موهاتو شونه کن شونه میکنی منو مامان فاطمه رو بوس میکنی (از نوع آبدار آبدار) خدا نکنه کسی بره حموم اینقدر پشت در حموم در میزنی تا تو رو هم ببرن خیلی حموم دوس داری بهت میگیم شیر کوچولو غرش میکنی میگیم موش    هنوز دو تا دندون داری با شنیدن هر آهنگی نای نای میکنی و دست میزنی حتی با م...
12 شهريور 1392

10 تا 11 ماهگی

دخترکم عشق من به تو پایانی ندارد دخمل من در آغاز ده ماهگی چهاردستو پا حرفه ای میری پله آشپزخونمونم میای بالا خونه مامان فاطمه تو پذیرایی یه سکوی به نسبت بلندتر از پله خودمون داره که عاشقشی هی میری بالا  و با سر فرود میای خیلی شیرینتر از قبل شدی همه هم میگن خوب دلیلشم اینه که فهمیده تر شدی برامون بغل باز میکنی الانم از خواب بیدار شدی تا از خواب پا میشی حتی موقعی که گیج خوابی و نصفه شب برای شیر بیدارمیشی سریع میشینی خیلی خنده داری وقتی هم که سیر خوابی و از خواب بیدار میشی با چشمای گرد خوشگلت نگاه میکنی خیلی خواستنی هستی از مبلا هم میگیری می ایستی دیدم  که یکی دو باری با گرفتن از مبل راه رفتی الان تو بغلم نشستی فین کشت ...
18 مرداد 1392